ستارگان دوکوهه
بـــــدون شـــرح...
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستارگان زمین و آدرس dokooheh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





این مطلب خاطره کوتاه و ناب از فرمانده دریا دل لشکر27 محمدرسول الله (ص) سردار شهید حاج «سعید مهتدی» از عملیات آبی - خاکی خیبر که به محضرتان تقدیم می کنیم. خوشا به سعادت او و یاران سفر کرده اش در آن پرواز جاودانی به آسمان قرب ربوبی، رسیدن شان به سدره المنتهای سعادت ابدی و نشستن بر سفره ضیافت الهی قبیله نور خواران و نور آشامان.
... روز هفدهم اسفند، در اوج درگیری ما با دشمن در جزیره مجنون، حوالی بعدازظهر بود که دیدم می‌گویند بی‌سیم تو را می‌خواهد. گوشی را که به دستم گرفتم، صدای حاج همت را شنیدم که گفت:


ادامه مطلب
[ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, ] [ 16:7 ] [ مرتضی کریمی ]

1)به سنگر تكيه زده بودم و به خاك‌ها پا مي‌كشيدم. حاجي اجازه نداده بود بروم عمليات. مرا باش با ذوق و شوق روي لباسم شعار نوشته بودم. فكر كرده بودم رفتني هستم.داشت رد مي‌شد. سلام و احوال‌پرسي كرد. پا پي شد كه چرا ناراحتم. با آن قيافه‌ي عبوس من و اوضاع و احوال،‌ فهميده بود موضوع چيه. صداش آرام شد و با بغض گفت:«چيه؟ ناراحتي كه چرا نرفتي عمليات؟ خوب برو! همه رفتند، تو هم برو. تو هم برو مثل بقيه. بقيه هم رفتند و برنگشتند.» و راهش را گرفت و رفت.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, ] [ 15:48 ] [ مرتضی کریمی ]

آن چه خواهید خواند ، خاطره ای است از برخوردی میان یکی از امرای ارتش با شهید حاج محمدابراهیم همت: یک روز که فرماندهان ارتش، در یک قرارگاه نظامی برای طراحی یک عملیات، همه جمع شده بودند، حاج همت هم از راه رسید، امیرعقیلی، سرتیپ دوم ستاد «لشکر 30 پیاده گرگان»، حاجی را بغل کرد و کنارش نشست، امیر عقیلی به حاج همت گفت: «حاجی ! یک سوال دارم، یک دلخوری خیلی زیاد، من از شما دلخورم.»


ادامه مطلب
[ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, ] [ 15:29 ] [ مرتضی کریمی ]

تولد و تحصيلات: محمد ابراهيم روز دوازدهم فروردين 1334 در شهر رضا در خانواده محروم اما متدين و پرهيزکار پا به عرصه هستي گذاشت و پيش از تولد او پدر و مادرش به کربلاي حسيني مشرّف شدند گويي مادر شهيد شهادت را در فضاي جان بخش  حرم «اباعبدا... الحسين» در رگ و جان فرزندش دميد.


ادامه مطلب
[ جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, ] [ 11:54 ] [ مرتضی کریمی ]

 نامي كه هرگز از وجودم دور نيست و پيوسته با يادش آرزوي وصالش را در سر داشتم.سلام بر حسين(ع) سالار شهيدان اسوه و اسطوره بشريت. مادر گرامي و همسر مهربانم پدر و برادران عزيزم! درود خدا بر شما باد كه هرگز مانع حركتم در راه خدا نشديد.چقدر شماها صبوريد.

 


ادامه مطلب
[ جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, ] [ 11:51 ] [ مرتضی کریمی ]

به تاریخ 19/10/59 شمسی ساعت 10:10 شب چند سطری وصیت نامه می نویسم : هر شب ستاره ای را به زمین می کشند و باز این آسمان غم زده غرق ستاره است ، مادر جان می دانی تو را بسیاردوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت...


ادامه مطلب
[ جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, ] [ 11:45 ] [ مرتضی کریمی ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

شهــداء را یاد کنیم با ذکر یک صلــوات...
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 7
بازدید کل : 9846
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


  • صرافی کات
  • رد ریپورتر